شاهرخ مسکوب در کتاب "هویت ایرانی و زبان فارسی" مینویسد:
«در فاصلهای که از بهت و کوفتگی شکست درآمدیم تا وقتی که دوباره توانستیم سرپایمان بایستیم، ما به عنوان یک قوم برای ادامهی حیات دوجور ایستادگی کردیم: مستقیم و غیرمستقیم؛ یا به بیان کلی دیگر، نظامی و فرهنگی. و بعد از ۴۰۰ سال به دو نتیجه رسیدیم: شکست و پیروزی. شکست در مقابلهی مستقیم؛ در رویارویی و جنگ برای هدفهای اجتماعی و سیاسی، برای جدا شدن و بریدن از فاتحانِ عرب، از خلافت بغداد و دین اسلام. نتیجهی دوم، رسیدن به پیروزی بود؛ پیروزی در نگهداری ملیت و زبان.»
داشتم به این فکر میکردم این دقیقا اتفاقیست که بعد از انقلاب رخ داد. چندین تلاش برای دگرگونی اوضاع سیاسی انجام شد که بیفرجام بودند، از همه مهمتر اصلاحات و جنبش سبز. از طرف دیگر اما هرچه تلاش های سیاسی کمتر بهبار نشست مردم مقابله فرهنگی خود را عمیقتر کردند و این جایی است که تا حدودی موفقیتآمیز بود. به عنوان مثال مسئلهی حجاب که هرچه حکومت بیشتر بر آن پافشاری میکند مردم بیشتر موضع میگیرند. یا حتی همین بحث ملیگرایی و آداب و رسوم باستانی که از همان اول انقلاب سعی بر کمرنگ کردن و حتی ناپدید کردن آنها بود اما نتیجه اینکه مردم بهخصوص جوانان روزبهروز بیشتر تمایلات ملیگرایانه پیدا می کنند.
تاریخ گویا دوباره دارد تکرار میشود. اینبار اما تکرار تاریخ کمدی نیست، اصل جنس است.
No comments:
Post a Comment