ببینید چه غوغایی می کند شاهرخ مسکوب در شرح این بیت حضرت حافظ:
زین آتش نهفته که در سینهٔ من است - خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت
«آتش سینهٔ من بیآرام است، در مستی و هشیاری و در بود و نبود. خورشید من کی آرام دارد. چون خاموشیِ خوابگاه شب، نرم و دزدانه بیاید تا روشنی مرا پنهان کند، خورشید گریزپای من آن سوی شب در کار است تا باز برآید و باز بیاید. شب من ظلمت نیست، تاریکی روشن است.»
-از کتاب در کوی دوست-
This comment has been removed by a blog administrator.
ReplyDelete