همه معمولا از سینمای روسیه
آیزنشتاین و تارکوفسکی را می شناسیم . خود من به جز رزمناو پوتمکین آیزنشتاین (نه
به صورت کامل) و چند فیلم از تارکوفسکی فکر نمی کنم فیلم دیگری از سینمای روسیه
دیده باشم اگر هم دیده ام لابد درخشان نبوده اند که در خاطرم نمانده اند. اما
دیروز یک فیلم روسی دیدم و خوشم آمد.
فیلم
هشتم آگوست August Eighth را به صورت اتفاقی دیدم و باید اعتراف کنم که نظرم را
تا حدودی درباره سینمای روسیه تغییر داد. فیلم داستانی را درخصوص جنگ میان روسیه و
گرجستان که در سال 2008 رخ داد روایت می کند. در اینجا نمی خواهم وارد درستی روایت
فیلم از واقعیات جنگ شوم اما به هر حال چون فیلم روسی است قاعدتا از زاویه روس ها
به فیلم نگاه می کند.
فیلم
درباره مادری است که پسرش را پیش شوهر سابقش که یک افسر روسی است می فرستد و به
محض اینکه متوجه آغاز جنگ می شود برای بازگرداندن پسر راهی منطقه جنگی می شود.
فیلم از خلال داستان محکمش توانسته به خوبی میان متن و حاشیه جنگ رابطه برقرار
کند. فیلم درباره خانواده ای ای است که در منطقه جنگی گرفتار شده است ( حاشیه جنگ)
اما به خاطر همراهی مادر با یک گروه از سربازان جنگی (متن) به خوبی میان این دو
پیوند برقرار شده است و متن و حاشیه هم زمان با هم پیش می روند تا هم درامای فیلم
در جریان باشد و هم هیجان مربوط به صحنه های جنگی حفظ شود.
گذشته از
این مسئله اما یکی از دلایل جذابیت فیلم این است که علاوه بر راویت واقعگرایانه
فیلم به خاطر روایت شدن دنیای ذهنی پسر، واقعیت و خیال (حقیقت و مجاز) در هم
آمیخته می شوند. پسر عاشق شخصیت های عروسکی روبوت است و در بسیاری از صحنه ها،
مادر، پدر، سرباز را به عنوان روبوت های دوست و ماشین آلات جنگی دشمن را ربات های
دشمن می بیند و با این تکنیک پای جلوه های ویژه هم به فیلم باز می شود و انصافن با
توجه به اینکه فیلم محصول امپراتوری هالیوود نیست اما جلوه های ویژه قابل قبولی
دارد.
هرچند
فیلم تاحدودی طولانی است اما به خاطر جذابیت اش مطلقا از تماشای آن خسته نخواهید
شد.
پ.ن: فعلا تعطیلات تابستانی است قسمت زیادی از وقت به تماشای فیلم اختصاص دارد. برای همین فیلم هایی را که خوشم بیاید معرفی خواهم کرد. کارشناس فیلم نیستم برای همین نظرم در مورد فیلم ها نقد کارشناسی نخواهد بود.
No comments:
Post a Comment