Friday, September 27, 2013

روحانی در سازمان ملل: نطقی مشخص با هدفی مشخص


این مقاله در سایت بی بی سی منتشر شده است.
.......................................
پیش از سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل بسیاری بر این عقیده بودند که این سخنرانی می تواند نقطه عطفی در ترمیم روابط ایران و غرب باشد. این سخنرانی اما یک سخنرانی معمولی و ساده نبوده و با پیچیدگی های بسیاری همراه بود.
مهمترین مسئله درخصوص پیچیدگی های این سخنرانی این است که رئیس جمهور ایران در آن واحد باید مراقب عکس العمل سه گروه می بود. گروه اول هوداران او و کسانی اند که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به او رای دادند. گروه دوم محافظه کاران قدرتمند داخلی اند که به دقت رفتار روحانی را دنبال کرده و تجربه دو دولت محمد خاتمی نشان داده است که درصورت عدم رضایت از عملکرد دولت این توان را دارند که در کار آن اخلال ایجاد کرده و ایجاد مشکل کنند. و سرانجام گروه های تندرو غربی اند که به دقت سخنرانی روحانی را رصد می کردند تا بتوانند حداقل جمله ای در آن پیدا کرده تا به بهانه آن دولت حاکم بر ایران را مورد انتقاد قرار دهند.
واکنش های پس از این سخنرانی نشان می دهد که روحانی توانسته رضایت جریان محافظه کار داخل ایران را به دست بیاورد و همچنین اخبار منتشر شده و پوشش رسانه های غربی از نطق او هم بیانگر موفقیت نسبی او برای جلب توجه افکار عمومی غرب و بهانه ندادن به دست جریان های تندرو است. در این میان اما به نظر می رسد که بسیاری از نیروهای دموکراسی خواه، تحول طلب و حامیان روحانی چندان روی خوش به سخنان او نشان نداده و انتظار سخنانی پیشروانه تر از او را داشتند. بررسی و تحلیل متن سخنان او نشان می دهد که گویا این مسئله تعمدی بوده و به هنگام تنظیم این متن، ملاحظات درباره نیروهای تندرو داخلی و خارجی بیش از هرچیز مدنظر بوده است.
متن سخنان روحانی را می توان به دو قسمت تقریبا مجزا تقسیم کرد. بخش اول که قسمت «قهرمانانه» سخنرانی و بخش دوم که مربوط به «نرمش» است.
در عرف دیپلماتیک رسم است که به هنگام مذاکرات و سخنرانی های بین المللی از ساده ترین لغات و جملات غیرپیچیده استفاده شود تا امکان هرگونه بدفهمی و سوء تفاهم مرتفع شود. مخصوصا زمانی که انتقال پیام قرار است به صورت غیرمستقیم و از طریق مترجم صورت پذیرد این ملاحظات صد چندان می شود چرا که در مدل(فرستنده / واسطه /گیرنده)، امکان اینکه منظوری که فرستنده پیام در نظر دارد، متفاوت از چیزی باشد که گیرنده از طریق مترجم دریافت می کند، اکیدا توصیه می شود که سخنان حتی الامکان ساده، روان و مشخص باشند تا مترجم دریافت کاملا درستی از پیام داشته باشد و بتواند عینا آنرا منتقل کند.
در برابر اما گاهی که مخاطبان غیر یکدست هستند تعمدا از زبانی پیچیده و نامشخص، پر از ایهام و چندلایه استفاده می شود تا هر سطح از پیام به گروهی از مخاطبان منتقل گردد. بخش اول سخنرانی روحانی دارای چنین ویژگی هایی بود و قطعا مترجمان سازمان ملل برای ترجمه آن به زبان های مقصد دچار مشکل بوده اند. علیرغم اینکه ترجمه متن امری دشوار بوده و مخاطبان غیر فارسی زبان در نهایت برداشت کلی از این قسمت به دست خواهند آورد اما تنظیم متن به گونه ای بوده است که کمترین بدفهمی و سوء تفاهمی ایجاد نکرده و در نهایت منجر به تیتر منفی در رسانه های بین المللی نشود. در مقابل اما جامعه مخاطب فارسی زبان (تندروهای داخلی)، از شنیدن آنها احساس رضایت خواهند کرد و به عنوان مثال واکنش روزنامه کیهان و سایر رسانه های اقتدار گرا در روز پس از انجام سخنرانی نشان می دهد که حسن روحانی به هدف خود رسیده است.
جامعه مخاطب بخش دوم سخنرانی روحانی اما به طور مشخص کشورهای غربی بودند و مقایسه این بخش با بخش اول نشان می دهد که از پیچیدگی زبانی کمتری برخوردار بوده و کاملا مشخص و متعین است و در نتیجه ترجمه آن راحت تر بوده و شنونده کاملا متوجه می شود که روحانی چه می گوید. این قسمت جایی است که روحانی «نرمش» نشان داده و از تمایل ایران برای حل و فصل پرونده هسته ای سخن می گوید و این چیزی است که مخاطب غربی می خواهد بشنود و پس از شنیدن آن به طور کلی قسمت های مبهم سخنان در بخش اول را فراموش خواهد کرد. نحوه پوشش سخنرانی روحانی در رسانه های غربی نشان می دهد که او در این مسئله هم تا حدودی موفق بوده است چرا که اکثر قریب به اتفاق آنها قسمت دوم سخنان روحانی را مورد توجه قرار داده و اکثر تیترها مربوط به تمایل ایران برای حل و فصل مسالمت آمیز پرونده هسته ای بود.
به طور کلی اما ملاحظات حول و حوش این سخنرانی منجر به لحن محافظه کارانه آن شد و در نتیجه برخلاف آنچه که بسیاری انتظار داشتند، نطق روحانی در سازمان ملل نه یک نطق تاریخی و ماندگار که سخنرانی ای پراگماتیستی معطوف به هدفی مشخص بود. هدف از این سخنرانی آرام کردن تندروهای داخلی و خارجی و فتح بابی برای مذاکرات آتی بود و به نظر می رسد که روحانی به عنوان یک سیاستمدار پراگماتیست تا حدودی به این هدف دست یافته است.
نکته مهم دیگر درباره این سخنرانی فارغ از محتوای آن جنبه فرمیک آن است و این مسئله متاسفانه در فضای سیاسی ایران تقریبا مغفول مانده است و آن استفاده از زبان بدن Body Language است. کارشناسان ارتباطات معتقدند که تنها ۷ درصد از ارتباطات انسان از طریق گفتار صورت گرفته و ۹۳ درصد دیگر از خلال حرکات بدن و از همه مهمتر صورت و دست ها انجام می گیرد.
به سخنرانی اوباما در سازمان ملل که چند ساعت پیش از سخنرانی حسن روحانی انجام گرفت می توان به عنوان یک نمونه موفق استفاده از زبان بدن اشاره کرد. تقریبا در اکثر زمان سخنرانی، او به جای نگاه کردن به کاغذ به صورت کسانی که در سالن نشسته بودند نگاه می کرد. زمانی که شخصی به جای روخوانی، سخنرانی خود را از حفظ انجام می دهد این امکان را دارد که با ارتباط از طریق نگاه، با حرکت ابروها و چرخش های سر و گردن توجه مخاطب را جلب کرده و علاوه بر انتقال پیام، بر احساسات او نیز تاثیر بگذارد. استفاده از دست ها هم امکان دیگری است که باید از آن استفاده کرد اما زمانی که دست ها متن سخنرانی را در خود داشته باشند این امکان سلب می شود. برخلاف اوباما اما حسن روحانی به هیچ عنوان از زبان بدن استفاده نکرد چرا که در اکثر زمان سخنرانی، سر او پائین و در حال روخوانی از روی متن مقابل خود بود و در نتیجه امکان ایجاد ارتباط از طریق چشم و حرکات ابروها و چرخش های سر را از خود دریغ کرد و این امر قطعا منجر به کاهش نفود کلام در مخاطب خواهد شد.

No comments:

Post a Comment